English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (9053 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
operation U اداره
operation U گرداندن
operation U عمل جراحی عمل
operation U گردش
operation U وابسته به عمل عملکرد
operation U بهره برداری
operation U عملکرد
operation U عمل
operation U عملیات
operation U عمل کردن
operation U به کارانداختن
operation U عمل جراحی
operation U کارکردن با یک وسیله
operation U کار
operation U گردش جنبش
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
operation U درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation U فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation U عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
operation U عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation U عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation U بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation U سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation U به اجرا
operation U بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation U ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation U مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
operation U دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operation U کار کردن
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
area of operation U منطقه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
arithmetic operation U عمل ریاضی
arithmetic operation U عمل حسابی
arithmetic operation U عمل محاسباتی
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
attended operation U عملکرد با مراقب
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous operation U عملیات ازاد
auxiliary operation U عمل کمکی
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
base operation U عملیات پایگاهی
bi conditional operation U عمل دوشرطی
binary arithmetic operation U عملکرد ریاضی دودویی
binary operation U عمل دودویی
binary operation U عمل دودوئی
binary operation U عملکرد دودوئی
block operation U عملیات بلوک
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
boolean operation U عمل بولی
boolean operation U عمل منط قی روی فقط یک کلمه مثل " NOT ". نقیض
boolean operation U جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
boolean operation U عمل منط قی که از دو کلمه یک نتیجه ایجاد میکند مثال " و "
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
boolean operation U عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
boolean operation U عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
business type operation U عملیات تجارتی
business type operation U عملیات کامپیوتری
cesarian operation U عمل بچه دراوردن ازغیرمجرای طبیعی
change of operation control U تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
come into operation U قابل اجرا شدن
communication operation instructions (co U دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
component operation U عناصر عملیاتی
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer operation U عملیات کامپیوتر
concept of operation U تدبیر عملیاتی
concurrent operation U عملکرد همزمان
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
continous operation U کار دائمی
continous operation U عملکرد پایدار
contouring operation U کار فرم دهی
contouring operation U فرم کاری
conversational operation U عملیات محاورهای
cycle of operation U دوره عمل سلاح
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
dagger operation U عمل خنجری
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
destructive operation U عملیات مخرب
dual operation U عمل همزاد
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
dyadic operation U عمل دوتایی
dyadic operation U عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
dyadic operation U عملکرد دوتایی
either way operation U ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته
emergency operation U بهره برداری اضطراری
emergency operation U کارکرد
equivalence operation U عمل هم ارزی
external operation U عملیات خارجی
external operation U عملیات خارج از مملکت
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
floating point operation U عملیات ممیز شناور
floating point operation U عملکردبا ممیز شناور
furnace operation U عملکرد کوره
Other Matches
to come into operation U قانونی درست شدن
to come into operation U قانون شدن
to come into operation U کاربرد پذیر شدن
co-operation U همکاری مشترک
co-operation U کار مشترک
or operation U عمل یا
to come into operation U قابل اجرا شدن
operation immediate U اقدام سریع
to come into operation U دایر شدن
to come into operation U بکار افتادن
to come into operation U قابل اجراشدن
one way only operation U عملکردتنها یک طرفه
one way only operation U عملکرد فقط یک طرفه
not operation U عمل نفی
not operation U عمل نقض
operation U کارکرد
operation manager U مدیر عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation of contract U نفوذ قرارداد
operation map U نقشه عملیاتی
operation order U دستور عملیاتی
operation overlay U کالک عملیات
operation order U دستورعملیات
parallel operation U عمل موازی
operation research U تحقیق درعملیات
operation research U پژوهش عملیاتی
operation overlay U کالک عملیاتی
operation decoder U عمل شناس
operation decoder U عمل گشا
operation code U رمز عمل
on line operation U عملکرد درون خطی
offline operation U عمل برون خطی
off line operation U عملکرد برون خطی
nand operation U عمل نقیض و
nonidentity operation U عمل ناهمانی
no operation instruction U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction U OPERATION NO
no address operation U دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد
on line operation U عمل درون خطی
one step operation U عمل تک مرحله
operation code U کد عملیاتی
operation code U رمزالعمل
operation center U مرکز عملیات
operation annexes U پیوستهای عملیاتی
operation analysis U عمل کاوی
operation analysis U تحلیل عملکرد
online operation U عمل درون خطی
nature of the operation U ماهیت عملیات
rescue operation U عملیات نجات
unattended operation U عملکرد بی مراقب
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
unary operation U عمل یگانی
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
two way alternate operation U عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
transformer operation U عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
transfer operation U عمل انتقال
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
unattended operation U عملکردبی مراقب
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
binary operation U عمل دوتایی [ریاضی]
Operation room. U اتاق عمل ( بیمارستان )
A surgical operation . U عمل جراحی
operation keys U کلیدهایعملیات
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
the four fundamental operation U چهارعمل اصلی
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
revenue operation U عملکرد
ready for operation U اماده کار
pseudo operation U عملواره
pseudo operation U شبه عمل
privieged operation U عمل ممتاز
point operation U عمل نقطهای
parallel operation U عملیات موازی
serial operation U عمل نوبتی
serial operation U عملیات سری
string operation U عملیات رشتهای
telephone operation U طرز کار تلفن کار تلفن
telephone operation U عملکرد تلفن
synchronous operation U عملیات همزمان
synchronous operation U عمل همگام
symmetry operation U عمل تقارن
surgical operation U دست کاری
surgical operation U عمل جراحی
string operation U عملکردرشتهای
parallel operation U عملکرد موازی
illegal operation U عملکرد غیر قانونی
molding operation U قالب کاری
molding operation U فرم کاری
manual operation U عملیات دستی
indirect operation U عملکرد غیرمستقیم
milling operation U فرزکاری
method of operation U روش کار
manual operation U عمل دستی
majority operation U عمل اکثریت
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
method of operation U طرز کار
logical operation U عملکرد منطقی
method of operation U عملکرد
limiting operation U عملیات محدودکننده
logic operation U عمل منطقی
monadic operation U عملکرد تکین
global operation U عملیات سراسری
n ary operation U عمل N تاییN
furnace operation U طرزکار کوره
monadic operation U عملکرد یگانه
multijob operation U عملیات چند کاره
n adic operation U عمل N تاییN
logical operation U عمل منطقی
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
fundamental operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
maximum power operation U کار با توان حداکثر
basic calculating operation U چهار عمل اصلی [ریاضی]
mode of operation [Technology] U کارکرد
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
mode of operation [Technology] U عاملیت
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
input output operation U عملکرد ورودی- خروجی
tactical operation center U مرکز عملیات تاکتیکی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
house keeping operation U اعمال خانه داری
operation exposure guide U حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
videotape operation controls U کنترلکنندهاجزاینوار
low voltage operation U کاردر فشار ضعیف
low voltage operation U فرایند کار فشار ضعیف
loss marking operation U عملکرد زیانبار
lattice translation operation U عمل انتقال شبکه
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
land control operation U عملیات تصرف اماجهای زمینی
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com